کد مطلب:28601 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124

دیگر نامه های امام به معاویه












2400. امام علی علیه السلام - برگرفته نامه او به معاویه -:در آنچه نزد توست، خدای را پروا كن و در حقّ او بر خویش بیندیش و به شناختِ آنچه برای نشناختنش بهانه ای نداری، باز گرد كه برای پیروی، نشانه هایی آشكار و راه هایی روشن و جاده ای راست و پایانی دلخواه است كه هوشمندان در آن وارد می شوند و سِفلگان از آن سرباز می زنند. هر كس از آن بیرون افتد، از حق خارج می شود و به خطا در بیابان سرگشتگی پای می نهد و خداوند، نعمتش را از او می ستانَد و عذابش را بر او روا می دارد.

پس خویشتن را مراقب باش! خویشتن را مراقب باش كه خداوند، راهت را برایت روشن فرموده است. آن گاه كه كارت پایان پذیرد، [ می بینی كه] همانا به سوی نهایتِ زیان و جایگاه كفر رانده ای. همانا نَفْسَت تو را به بدی وا داشت و در گم راهی افكَنْد و به هلاكتگاه ها در انداخت و راه ها را بر تو دشوار كرد.[1].

2401. امام علی علیه السلام - برگرفته نامه وی به معاویه -:امّا بعد؛ به راستی دنیا، [ آدمی را ]از هر چیز، جز خود باز می دارد و دنیادار هیچ بهره ای از آن نمی بَرَد، مگر آن كه دنیا دروازه های آزمندی و شیفتگی به خویش را بر او می گشاید. هرگز دنیادار به سببِ آنچه از دنیا نصیب برده، از آنچه نصیب نبرده، بی نیاز نمی شود و در پی این همه، باید از آنچه گرد آورده، جدا شود و آنچه را استوار ساخته، فرو پاشد. اگر از آنچه گذشته، عبرت گیری، در آنچه باقی مانده، خود را نگه خواهی داشت. والسّلام![2].

2402. امام علی علیه السلام - برگرفته نامه وی به معاویه -:امّا بعد؛ خدایِ منزّه، دنیا را برای پس از آن (آخرت ) آفریده و در آن، اهلش را به آزمون كشانیده تا نشان دهد كدامینِ ایشان نیكْ كردارتر است. ما برای دنیا آفریده نشده ایم و به كوشش در [ راهِ ]آن مأمور نگشته ایم. جز این نیست كه ما در دنیا نهاده شده ایم تا با آن آزموده شویم. همانا خداوند مرا به تو، و تو را به من مبتلا ساخته و یكی از ما را بر دیگری حجّت قرار داده است.

تو در طلب دنیا، به تأویل قرآن شتافتی و از من بازخواستِ جنایتی را كردی كه دست و زبانم به آن آلوده نشده است. و تو و شامیان برای سرپیچی از من، خدا را عصیان كردید؛ دانایتان نادانتان را برانگیخت و ایستاده تان [ نیز ]نشسته تان را!

درباره خویش از خدای پروا كن و مهار خود را از چنگ شیطان درآور و رویت را به سوی آخرت بگردان كه رهگذارِ ما و تو خواهد بود. بپرهیز از آن كه خداوند از سوی خود، به بلایی شتابنده گرفتارت كند كه به ریشه زند و نسل را براندازد.

برای تو سوگند می خورم؛ سوگندی سراسر راست كه اگر فراهم سازهای تقدیر، من و تو را به هم رسانند، در میدان تو می مانَم، «حَتَّی یَحْكُمَ اللَّهُ بَیْنَنَا وَهُوَ خَیْرُ الْحَكِمِینَ؛ [3] تا آن گاه كه خداوند میان ما داوری كند، كه او بهترینِ داوران است».[4].

2403. امام علی علیه السلام - برگرفته نامه وی به معاویه -:امّا بعد؛ هنگامِ آنت رسیده كه با تیزبینی، از امورِ آشكار سود بَری. تو به همان راه پیشینیانت رفتی، بدین سان كه بی پروایانه خود را در فریب ها و دروغ ها درافكندی، آنچه را از مرتبه تو برتر است، به خود بر بستی، اموالی را كه نزد تو سپرده شده بود، ربودی؛ و این همه را برای گریز از حق و انكار آنچه از گوشْت و خونت با تو پیوسته تر است و [ هنوز ]گوشَت از آن آكنده و سینه ات از آن لبریز است، انجام دادی. پس، از پیِ حق چیست، جز گم راهی آشكار ؟ و از پیِ بیان [ حق] چیست، جز آمیختنِ [ حق به باطل]؟

پس از شبهه و آمیزش [ حق و باطل در] آن، بپرهیز، كه دیرگاهی است فتنه، پرده های خویش را آویخته و تیرگی اش، دیدگان را كور كرده است. نامه ای از تو به من رسیده با سخنانی ناروشن و ناتوان از آشتی پراكندن و دارای افسانه هایی كه دانش و تأمّلت آنها را بر نبافته است. با این سخنان، به كسی می مانی كه در ریگِ روان فرو رفته یا در سیاهچالی به اشتباهكاری گرفتار است. جایگاهی بلند را می طلبی كه دستیابی به آن دور ونشانه هایش بس دست نایافتنی است، عُقاب را به آن راهی نیست و عَیّوق با آن برابر است.

پناه می برم به خدا كه پس از من، بَست و گشادِ كارهای مسلمانان را تو در دست گیری یا تو را منصبی بخشم كه [ وجوب] عقد و پیمانی از مسلمانی را برایت لازم آورَد. پس از اكنون نَفْست را دریاب و در [ كارِ] آن بیندیش، كه اگر چنان كوتاهی ورزی كه بندگان خدا در برابرت قیام كنند، كارها بر تو فرو بسته خواهد شد و آنچه امروز از تو پذیرفته می شود، آن روز پذیرفته نخواهد شد. والسّلام![5].

2404. الأمالی - به نقل از ثَعْلبة بن یزید حمّانی -:امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام به معاویة بن ابی سفیان نوشت:

«امّا بعد؛ همانا خداوند متعال، كتاب خویش را بر ما فرو فرستاد و در شبهه فرو نگذاشت. پس برای آن كس كه از سرِ نادانی دست به گناه زند، عذری نمی مانَد و [ درِ] توبه [ نیز] همواره گشاده است. «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی؛ [6] و هیچ بار كِشنده ای، بار دیگری را بر دوش نمی كشد» و تو از آن كسانی كه مخالفت می آغازند، در فریبِ آرزو فرو می روند، و آشكار و نهانشان با هم یكی نیست؛ زیرا به دنیا شتاب دارند و آخرت را دروغ می پندارند. گویا خود، به آنچه از تو رفته، تذكّر یافته ای؛ لیكن برای بازگشت، راهی نمی یابی».[7].









    1. نهج البلاغة:نامه 30، بحار الأنوار:399/83/33.
    2. نهج البلاغة:نامه 49، وقعة صفّین:498، بحار الأنوار:688/483/33.
    3. اعراف، آیه 87.
    4. نهج البلاغة:نامه 55، بحار الأنوار:409/116/33. نیز، ر. ك:المعیار والموازنة:138.
    5. نهج البلاغة:نامه 65، بحار الأنوار:410/118/33.
    6. انعام، آیه 164.
    7. الأمالی، طوسی:381/217، بحار الأنوار:399/75/33، المعیار والموازنة:102.